Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ورزش 3»
2024-05-03@21:06:30 GMT

پشت پرده‌های عجیب تیم ملی در یک یادداشت شگفت‌آور

تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۰۲۹۸۵

پشت پرده‌های عجیب تیم ملی در یک یادداشت شگفت‌آور

به گزارش "ورزش سه" حمید احمدی نیا، مسئول روابط عمومی فدراسیون والیبال در یادداشتی پاسخ مصاحبه طولانی بهروز عطایی را داده است. سرمربی سابق تیم ملی در این مصاحبه جملات تندی علیه کاپیتان سابق تیم ملی والیبال ایران یعنی میلاد عبادی پور و سیستم فدراسیون مطرح کرده که حالا با واکنش مدیر روابط عمومی فدراسیون مواجه شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اینجا می‌توانید یادداشت مفصل احمدی نیا که در روزنامه ایران ورزشی نیز منتشر شده را بخوانید:

بسم الله
اندر احوالات ذهن مریض من!
حرف‌های خودمانی خودم با خودم!
حمید احمدی‌نیا

ذهن والیبال مریض شده و نمی‌دونم چرا به عنوان مقصر اصلی به دنبال گردن‌گیر هستم. حامیان عذرخواهی می‌کنند و مسببین خاموش می‌مانند. اینجا ابر و باد و مه و خورشید و رسانه و روابط عمومی مقصر هستند ولی من نه! تیم مریض است و نام این بیماری چیزی نیست جز مغز بازنده و متوهم!

بهتره به جای دنبال زیر بغل مار گشتن و پیگیری ویپ کشیدن و ورق بازی کردن بازیکنان برای سرگرمی و تفریح، مصاحبه‌های جنجالی‌ام بر علیه بازیکن و بازیکن بر علیه من و بگم بگم راه انداختن که تا به حال در این سطح در والیبال ایران سابقه نداشته، به جواب چند سوال بیاندیشم!

چطور حال والیبال با حضور من اینقدر خراب شد و حرمت‌های موجود بین بازیکن و مربی تا این سطح از بین رفت؟ مگر نگفتم که نسل طلایی نسل بازیکن سالاری بوده، من که در این نسل جوان جدید انقلاب فرهنگی به پا کردم! اما حالا تمامی منتقدین و حتی رسانه‌ها سکوت کرده و اعضای تیم به هم بی‌حرمتی می‌کنند!

مگر خودم نگفتم که سرمربی باید همه کاره تیم باشد و حتی سرپرست هم زیر نظر سرمربی باشد، پس چرا وقتی این مشکلات به وجود آمد در نطفه خفه نشد و بعد از چند ماه از رفتن و بردن و آوردن، یک باره به مرحله انفجار رسید؟ کاش وقتی خودم رو همه کاره می دونم، مسئولیت همه کارها رو هم بپذیرم و دنبال گردن گیر نباشم.

چرا کادر فنی من به ویژه در قسمت سرپرستی اینقدر عوض شد توی دو سال چهار سرپرست و پنج مربی اومدن و با دلخوری ازم رفتن! اصلا توتولو چرا اومد و یهو رفت و دیگه هیچ مربی سرشناسی حاضر نشد بیاد و حتی آقای رئیس هم هر کاری کرد نتونست برای قهرمانی آسیا و انتخابی المپیک یه مربی خوب خارجی بیاره!

چرا بازیکن‌های خوب اسم من رو که به عنوان سرمربی شنیدن به تیم ملی نیومدن و حتی خداحافظی کردن که نگن به تیم ملی پشت کردن. اونهایی که به اصرار اومدن هم خط خوردن و هر کس از تیم ملی رفت با مصاحبه حاشیه درست کرد. همه توقع داشتن که فدراسیون خطشون بزنه ولی باز با سلام و صلوات و اصرار و التماس به تیم ملی آورده شدن.

چرا رکورد بیشترین هزینه کنسلی بلیط‌های اعزام ۱۷ سال گذشته در این دو سال که من سرمربی بودم به دلیل عدم قدرت در تصمیم‌گیری‌ام برای انتخاب بازیکنان اعزامی شکسته شد! انقدر اسامی بلیت تغییر می‌کرد که صندلی‌های اگزیت رو از دست می‌دادیم و جایی باقی نمی‌موند. بعدش همه کاسه و کوزه‌ها رو سر روابط عمومی خورد می‌کردم که شما باید صندلی اگزیت رو نگه میداشتین!

اصلا هفته سوم لیگ ملت‌ها، چرا آنالیزور دوم تیم که ویزا گرفته بود با نظر من اعزام نشد تا تیم ایران مجبور نباشه با کمترین تعداد نفرات تو مسابقات حاضر بشه؟
چرا من به عنوان سرمربی اینقدر وقت داشتم که با ادمین پیج‌های اینستاگرامی گروه تبادل نظر تشکیل بدم و یهو باهاشون دعوام شد و همه چیز رو انداختم گردن روابط عمومی!

من که سرمربی بودم چرا مدت‌ها با یه خبرنگار که زیر پست یکی از پیج‌ها کامنت گذاشته بود مصاحبه نکردم؟ بعد از یک هفته مسابقه انقدر به یه خبرنگار نزدیک شدم که برای تخریب بازیکنان خط خورده بهش اخبار محرمانه رو می‌دادم و چند ماه بعد که ازم انتقاد کرد باهاش دعوام شد و در آخر همه چیز رو انداختم گردن روابط عمومی! 
چرا؟

من که سرمربی تیم ملی بودم چطور اینقدر روی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی تمرکز داشتم که در کوران مسابقه و درست روز مسابقه، خبر آنفالو کردن یه بازیکن رو که شنیدم در عرض چند دقیقه وقت گذاشتم و اون بازیکن رو آنفالو کردم و باز همه چیز رو انداختم گردن روابط عمومی! شاید با گذاشتن این وقت روی مسابقات و ارتقای دانش فنی موجب سقوط کمتر ایران در رنکینگ و امید بیشتر به المپیک می شدم و شایدم دلیلی می‌شدم برای قهرمانی در رقابت‌های قهرمانی آسیا!

چرا یادم رفته اون زمانی که در راستای سیاست‌های کلان کشور تمام رسانه‌ها از حضور من به عنوان سرمربی حمایت می‌کردن تا جایی که یک مقام قهرمانی در آسیا به قدری بزرگ شد که دفتر بالاترین مقام کشور پیام تبریک صادر کرد! اون موقع رسانه‌ها به نظرم خوب بودن و یک سال بعد که همون رسانه‌ها کمی ازم انتقاد کردن اونها رو فاسد خطاب کردم! چرا اینقدر زود تیترهای اغوا کننده‌ی حمایتی رسانه‌ها رو فراموش کردم؟

چرا حجم توصیه‌های رسانه‌ای‌ام و ارائه نکات و مباحث مختلف در طی این دو سال بیشتر از هشت سال حضور مربیان خارجی بوده و با وجود حجم زیاد پروموت رسانه‌ای و تبلیغاتی کم نظیر فدراسیون و رسانه‌ها باز هم اعضای کادر فنی‌ام حتی در زمین مسابقه اقدام به گرفتن عکس و فیلم می‌کردن. اصلاً چه طور قبل از مسابقه وقت چنین کارهایی رو داشتیم و دائماً خودمون رو با دوره‌های قبل مقایسه می‌کردیم؟ در صورتی که در دوره‌های قبل خبری از حضور سرمربی تو پوسترها و تیزرهای تیم ملی نبود!

اصلاً چرا بلند بلند فریاد می‌زدم که چمدان من را باید بازیکنان حمل کنند و بهترین اتاق هتل باید برای من باشد تا شأن من حفظ شود؟چرا وقتی استعفا دادم، باز در کنار تیم ماندم و حتی در جلسه بعد از استعفا بازیکنان را به جای روحیه دادن، تهدید به افشا گری و تسویه حساب کردم؟! این یعنی سخیف ترین ورژن انسانیت!

ویپ از سال 2003 توسط یک فرد چینی اختراع شد و سال ۲۰۱۰ به ایران آمد؛ چرا با وجود جوانگرایی در تیم ملی، بیشتر از هر سال دیگر از داخل تیم ملی به حاشیه رفت و تفریحات بازیکنان دهان به دهان چرخید و اعضای کادر فنی‌ام که قطع همکاری کردن تازه به یاد افشاگری افتادن؟! مگه اداره کننده تیم کسی دیگه‌ای غیر من بود؟ من که می‌گفتم رئیس تیم ملی سرمربی است.

اصلا چرا بعد از حدود چهارماه از لیگ ملت‌ها من که به دلیل عدم صدور ویزا در آمریکا حضور نداشتم، باید بگم بگم راه بندازم؟ درصورتی که اگر موردی بود بلافاصله باید گزارش و پیگیری می‌کردم و برخورد لازم با اون فرد می‌شد! ولی حالا که همه چیز از دست رفته نقش افشاگر رو بازی می‌کنم! مصداق بارز دیگی که برای من نجوشه ….

اصلا چرا بعد یا قبل از بازی به جای تحلیل و بررسی حریف و مسابقه به سوابق بازی‌های گذشته توجه می‌کردم و مربی‌های خارجی قبلی دشمن فرضی‌ام بودن؟! چرا باید تحت هر شرایطی سوابق شون تخریب می‌شد؟ مگه حریف من سرمربی قبلی بود؟!
اصلا چرا در اوج برگزاری لیگ ملت‌ها دغدغه و چالش مهم من به عنوان سرمربی تیم باید بستن کامنت‌های اینستاگرام باشه!؟

فکر کنم اگر جواب نصف سوالاتم را پیدا کنم، جواب مهمترین سوال را می توانم پیدا ‌کنم که چرا در طول دو سال اخیر در سطح والیبال جهان ۲۶ باخت و 13 برد داشتیم و به رنکینگ ۱۵ دنیا سقوط کردیم! به نحوی که در ناامیدانه‌ترین جایگاه خود، برای صعود به المپیک در دهه اخیر قرار گرفتیم؟درسته؛ مغز بازنده و متوهم! و اما درس عبرت: خبرنگاران و رسانه‌ها خدنگ ما نیستند. اونا مظلوم‌ترین و البته باشرف‌ترین قشر جامعه هستند. هیچ ارگانی با اعزام به مسابقات اختیار حرفه و رسالت خبرنگار را تسخیر نخواهد کرد. 
کاش وقتی لایق ماندن نبودم؛ حداقل درست رفتن را بلد بودم!

ولی باز هم فکر کنم دلیل همه شکست ها روابط عمومی و رسانه ها بود!

منبع: ورزش 3

کلیدواژه: تیم ملی والیبال ایران بهروز عطایی فدراسیون والیبال عنوان سرمربی روابط عمومی رسانه ها همه چیز تیم ملی دو سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۰۲۹۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگرانی از کاهش سطح دینداری و افزایش بی اعتمادی در جامعه در یادداشت عباس عبدی

به گزارش خبرآنلاین عباس عبدی در اعتماد نوشت:پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان که در آبان ماه گذشته انجام و اتفاقا زیرنظر و با مدیریت کلان نیروهای طرفدار وضع موجود اجرا شد، نشان می‌دهد که گرایش به دینداری به عنوان مهم‌ترین هدف رسمی حکومت در همه زمینه‌ها، با افول و تغییری کیفی و کمی نسبت به گذشته روبه‌رو شده است. حجاب فقط یکی از نمودهای آشکار آن است.

تقلیل جایگاه نهاد دین نزد مردم و نیز تمسک به مناسک سطحی و بی‌ارتباط با دین و تقویت و رشد خرافه‌های دینی به جای حقیقت دین، آشکارتر از آن است که قابل انکار باشد.

در واقع این فرآیند از متولدین دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ در حال سرایت به نسل‌های قبل نیز هست. نه اخلاقیات، نه معنویات، نه عبادات و نه نهاد مرجعیت دین، هیچ کدام در جایگاه گذشته قرار ندارند، سهل است که به‌ شدت افول کرده‌اند و با وضعیت موجود قابل احیا نیز نیستند.

درباره عدالت و رفع تبعیض و فقدان فساد چه چیز جدیدی می‌توان گفت که تاکنون گفته نشده باشد؟ استقلال قضایی و بی‌طرفی کیفری رکن رکین عدالت است که در فقه و سیاست‌های اسلامی تاکید شده است و بازتاب وجود این ویژگی را در هر جامعه‌ای می‌توان در نبود فساد و رواج شفافیت و پاسخگویی و حاکمیت قانون دید که متاسفانه هیچ کدام آنها در جامعه ما در سطحی نیستند که رضایت خاطر مردم را فراهم کند.

نمونه‌های فسادی که در ماه‌های گذشته دیده شده است، مو را بر تن شنونده سیخ می‌کند. مساله 3.7 میلیارد دلار چای دبش که به نظر می‌رسد از دستور کار اطلاع‌رسانی رسمی خارج شده، نشان‌دهنده عمق فاجعه است. مساله‌ای که پیرامون آقای صدیقی پیش آمده و هیچ اطلاع‌رسانی رسمی و نیز بدون ابهامی، درباره موارد گوناگون آن نمی‌شود و مشمول برخورد مومنانه شده؛ هر دو مورد ابعاد جدیدی را در این‌گونه مسائل آشکار کرده است که در گذشته به تصور افراد هم در نمی‌آمد.

شنیده‌های فراوانی از این نوع فسادها وجود دارد که به علت عدم شفافیت و فقدان پاسخگویی داده‌های جزیی آن به آگاهی عمومی نمی‌رسد.

کجاست آن آرمان‌های عمومی سال ۱۳۵۷ که عدالت علی را آرزو می‌کرد و نهج‌البلاغه معیار عملکردهای رسمی بود؟ وضع کنونی جامعه با آن آرمان‌ها فرسنگ‌ها فاصله دارد. شاید همه امیدها به مهم‌ترین نقطه قوت جامعه و انقلاب ایران، یعنی مشارکت عمومی ختم شود که آن نیز در جریان سه انتخابات اخیر زایل شد و تصور نمی‌رود که بدون تحولی جدی در سیاست‌های داخلی، این ویژگی نیز قابل بازسازی و احیا باشد.

در نتیجه با وضعیتی هستیم که همه به آن اعتراض دارند و ضمنا چشم‌اندازی نیز پیش روی جامعه گشوده نمی‌شود. نهادهای اصلی جامعه شامل دولت، خانواده، اقتصاد، رسانه، آموزش و دین به ‌شدت ناکارکرد و حتی کژکارکرد هستند. از میان نهادهای فوق به ترتیب دین، آموزش و رسانه در وضعیت بسیار ضعیفی قرار دارند. نهاد اقتصاد همچنان فعال و دارای پایه‌های قوی، ولی فاقد چشم‌انداز امیدبخش است. نمونه آن سرمایه‌گذاری و بهره‌وری اقتصادی است.

این دو پایه رشد اقتصادی و رفاه هستند. هر دو عامل در جا زده و تکان جدی نمی‌خورند. نهاد خانواده بار کاستی‌های نهادهای دیگر را به دوش نحیف خود می‌کشد. لطفا توجه کنید! اتفاقا یکی از علل پرهیز از شکل‌گیری این نهاد (ازدواج و فرزندآوری) همین سنگینی بار آن است. نهاد دولت نیز وضعیت دوگانه‌ای دارد. از حیث سخت‌افزاری و امنیت اعم از داخلی و خارجی کارکرد خود را کمابیش انجام می‌دهد، هر چند شواهدی از ضعف در این زمینه هم دیده می‌شود، ولی از حیث نرم‌افزاری، از جمله برنامه‌ریزی توسعه، سیاستگذاری برای پیشرفت و رفاه و اجرای سیاست‌های لازم برای آنها و فعال کردن نهادهای زیرمجموعه خود یا تحقق اهداف تعیین شده مثل سند چشم‌انداز در شرایط غیرکارکردی قرار دارد.

ادامه روند کنونی موجب ناپایداری بیشتر خواهد شد. این سیاست‌ها عموما مبنی بر تخیلات و فشار و تقابل با جامعه است. شاید بتوان با تسلط سخت‌افزاری و توسل به زور مردم و زنان را مجبور به انجام یا تن دادن به برخی رفتارها کرد ولی از این طریق نه عقیده آنان مطابق ارزش‌های رسمی می‌شود، سهل است که مخالف‌تر هم می‌شوند و نه حتی جامعه بهتری ساخته خواهد شد. به‌طور قطع نتیجه حاصل از توسل به چنین سیاست‌هایی خلاف اهداف اولیه خواهد بود.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901574

دیگر خبرها

  • پشت‌پرده آهنگ مشهور فریدون فروغی بعد از ۱۶سال فاش شد + ویدئو
  • رونالدو، همچنان سوژه جذاب رسانه‌های بزرگ
  • یادداشت: پیغامی برای هاشم بیگ‌زاده!
  • واکنش عجیب باشگاه استقلال به برکناری شبانه خطیر
  • پشت‌پرده ماجرای یک ترور توسط موساد؛ رامین یکتاپرست کیست؟
  • چراغ سبز رسانه ملی به کالاهای آسیب‌رسان سلامت | توجیه عجیب برای تبلیغ این کالاها
  • نگرانی از کاهش سطح دینداری و افزایش بی اعتمادی در جامعه در یادداشت عباس عبدی
  • آمار شگفت‌انگیز مهدی قائدی در این فصل لیگ امارات
  • پشت‌پرده گزارش بی‌بی‌سی درباره مرگ نیکا شاکرمی
  • رئیس بایرن مونیخ: رانگنیک می‌تواند سرمربی بسیار خوبی برای ما باشد